روان شناسان جوان
درباره وبلاگ


به وبلاگ من خوش آمدید

پيوندها
اختلالات شخصیت
وبلاگ تخصصی اختلالات روانی
همه چیز در مورد اسکیزوفرنی
آزمون های روانی
وبلاگ روان شناسی بالینی به زبان انگلیسی
رایانه
آلاچيق روان
نجمن علمي روانشناسي باليني ايران
انجمن روانپزشکي کودک و نوجوان ايران
افسانه های ایرانی ادبی
جوک 4
خبر
برنامه نود
کلبه دانلود
دلداری
بازار موبایل ایران
اندروید سیتی
دانلود آهنگ ایرانی , دانلود آلبوم جدید , دانلود آهنگ , دانلود موزیک جديد , آهنگ جدید , download new music.
دانلود اهنگ
دانلود بازی های جنگی وفکری
لذت دانلود با M.Y.LoxTarin.com فراتر ازیک رویا.....
خرید شارژ بانک ملی،ملت،مستقیم،سپه،تجارت،همراه اول،ایرانسل و تالیا
خریدشارژ ایرانسل
دانلود
ردیاب ماشین
جلوپنجره اریو
اریو زوتی z300
جلو پنجره ایکس 60

تبادل لینک هوشمند
برای تبادل لینک  ابتدا ما را با عنوان روان شناسان جوان و آدرس fatehi.LXB.ir لینک نمایید سپس مشخصات لینک خود را در زیر نوشته . در صورت وجود لینک ما در سایت شما لینکتان به طور خودکار در سایت ما قرار میگیرد.









ورود اعضا:

نام :
وب :
پیام :
2+2=:
(Refresh)

خبرنامه وب سایت:





آمار وب سایت:  

بازدید امروز : 1
بازدید دیروز : 0
بازدید هفته : 1
بازدید ماه : 3
بازدید کل : 14885
تعداد مطالب : 22
تعداد نظرات : 0
تعداد آنلاین : 1


-->

موضوعات
عکس

نويسندگان
abed fatehi

آرشيو وبلاگ
آذر 1391


آخرین مطالب
<-PostTitle->


 
یک شنبه 19 آذر 1391برچسب:, :: 10:56 :: نويسنده : abed fatehi

آغاز توقع، پايان عشق

غصه‌ها وقتي بر سرت آوار مي‌شوند، غم‌ها وقتي چون خوره به جانت مي‌افتند و موريانه‌هاي تنهايي وقتي روانت را مي‌جوند كه با ترازوي عقل مي‌افتي به جان دوست‌داشتن​هايت، به جان عشقت.

آن وقت ناخودآگاه حساب و كتاب مي‌كني، اندازه‌ مي‌گيري، من چه كردم او چه كرد مي‌گويي و اين مقايسه خدا نكند برسد به آنجا كه تو زيادتر دوست‌داشته‌اي.

كه تو زيادتر گذشت كرده‌اي، كه تو زيادتر بخشيده‌اي، كه تو زيادتر حتي به اندازه يك سر سوزن، به قدر يك تار مو، در حد يك ثانيه، به اندازه يك قدم بيشتر به پايش دويده‌اي. روی ادامه مطلب کلیک کنید...


 

 
یک شنبه 19 آذر 1391برچسب:, :: 9:56 :: نويسنده : abed fatehi

 

هیپنوتیزم یا خوابگری[۱][۲] شاخه‌ای از علم روانشناسی است که در آن به وسیلهٔ تلقین، شخص در حالت خاصی ازهوشیاری قرار می گیرد. هیپنوتیزم یا به طور دقیقتر هیپنوز موجب تسلط دیگری بر فرد نمی شود بلکه دیگری با ضمیر ناخودآگاه آدمی به مکالمه و القای تلقینات می پردازد. همهٔ هیپنوزها نحوی خودهیپنوتیزم است و هیپنوتیزور خارجی فقط مامای هیپنوز از درون انسان استو آن را می زایاند.همة مکاتب و عرفا به نحوی با هیپنوز درگیر بوده اند . ضمیر ناخودآگاه تنها یک تئوریست که توضیح حقایق روی آن سوار می شود.هیپنوتیزور نمی تواند هرآنچه دوست داشت به سوژه تلقین کند. هیپنوتیزم یک امر خارقالعاده نیست.و کارایی عجیب و غریب ندارد. اگر هم اثار غریبی داشته باشد در عدهٔ کمی دارد و خیلی قابل تکرار و تایید نیست لذا از منظر علم رسمی پاره ای غرایب مشاهده شده در هیپنوز قابل اعتبار و برداشت کلی نیستند. ( مبحث شستشوی مغزی البته در این وادی مطرح است ولی میزان پایداری این کارها باید بیشتر ارزیابی شود.)هیپنوز خواب نیست. امواج مغزی در این حالت با امواج مغزی حالت خواب در بسیاری موارد فرق می کند. از یک منظر هیپنوز با تلقین معمولی هم فرق دارد چرا که مناطقی که بر اثر تلقین تحریک می‌شود با مناطق تحریک شده هنگام هیپنوز متفاوت است. در طی این فرآیند، شخص هیپنوتیزور قادر است هر آنچه در نظر دارد به شخص هیپنوتیزم شده القا کند زیرا در این حالت تلقینات هیپنوتیزور بجای حواس بدن عمل می‌کند و ضمیر ناخودآگاه انسان را تحت کنترل خویش قرار می‌دهد[۳]. البته هرآنچه هیپنوتیزور میخواهد به هیپنوتیزم شوند تحمیل و تلقین نمی شود. هیپنوز جبر ایجاد نمی کند.

محتویات

 [نهفتن

تاریخچه [ویرایش]

نظرات زیادی دربارهٔ اینکه چه کسی هیپنوتیزم را شروع کرد، وجود دارد. هندوهای هند ادعا می کنند که آنها این شیوه را بنیان نهادند و از آن به عنوان یک دارو برای سلامتی استفاده کردند. امروزه این یکی از کاربردهای اصلی هیپنوتیزم است و به روانشناسی مربوط می‌شود.

اما پیشرفتهای مهم هیپنوتیزم در سال ۱۸۴۲، هنگامی که جیمز برید (James Braid) شروع به بررسی بیشتر آن کرد، رخ دادند. او که «پدر هیپنوتیزم جدید» نامیده می‌شود اعتقاد نداشت که خواب مغناطیسی باعث هیپنوتیزم می‌شود و فکر می کرد که خلسه‌ها فقط یک «خواب عصبی» هستند. وی در سال ۱۸۴۳ یک کتاب دربارهٔ این موضوع به نام «نوریپنولوژی» نوشت. برخی مسمر را پدر هیپنوز می دانند. می گویند راسپوتین وزیر پرنفوذ دربار روسیه تزاری از این روش در قربانیان خود استفاده می کرده است.کشیش آبه فاریا نیز از متقدمین این روش است. مسمر در دورهٔ اوج نظریه پردازی در باب مغناطیس این پدیده را ناشی از مغناطیس حیوانی می دانست. بعدها روش او توسط شورایی مرکب از بنجامین فرانکلین و گیوتین و ... مردود دانسته شد. برخی فقها میگویند هیپنوتیزم اگرمستلزم امر حرامی نباشد جایز است. هیپنوتیزم را خواب واره ترجمه کرده اند.هیپنوز توسط میتلون اریکسون آمریکایی و نیز المان پیشرفت زیادی کرد.[نیازمند منبع]

روش‌ها [ویرایش]

هیپنوتیزم به دو صورت خودهیپنوتیزم و دگرهیپنوتیزم قابل اجرا است. از فواید هیپنوتیزم می‌توان درمان بسیاری از ناراحتی‌های روانی را نام برد. به‌خصوص در هنگام خودهیپنوتیزم، که شخص می‌تواند به‌وسیلهٔ تلقین، تغییرات مثبتی را در کردار و روحیات خود پدید آورد. البته خود هیپنوتیزم دارای خطراتی هم هست؛ به این صورت که اگر بدون آگاهی و اطلاعات کافی و با روش‌های نادرست انجام پذیرد، می‌تواند اثرات بسیار مخربی بر روی روان انسان به دنبال داشته باشد[۳].

سه فاکتور مهم در هیپنوتیزم عبارتند از تمرکز فوق العاده فکر، انفکاک و تجزیه (جدا شدن ذهنی از محیط پیرامون)، تلقین (چرا که اساس هیپنوتیزم تلقین به نفس است).
می‌توان گفت هیپنوتیزم = تمرکز + اعتقاد + انتظار + تصور + ارتباط

برای انجام موفقیت آمیز دیگر هیپنوتیزم باید هفت گام زیر به صورت متوالی و دقیق اجرا گردد:
۱- مناظره اولیه، بهتر آماده کردن ذهن بیمار
یا pretalk ۲- انجام آزمونهای هیپنوتیزم از تکنیکهای عمیقسازی
مثل آزمون چشک اشپیگل ۳- کانونی کردن توجه (تمرکز ذهن)
۴- القای خواب هیپنوتیزم
۵- استفاده از تکنیکهای عمیق سازی
۶- تسهیل پاسخهای ناخودآگاه
۷- تصدیق خلسه، ارائه تلقینهای بعد از هیپنوتیزم و خروج از خلسه[۳].

روش های مختلفی برای انجام هیپنوتیزم وجود دارد. اولین کسی که در این زمینه کار کزد مسمر بود و طرف دارن او را مسمریسم می نامیدند. مسمر با تمرکز و توجه و مهمتر از همه انتظار در بیماران انها را در خلسه قرار می داد . بعد از او روانشناسان دیگر به این کار پرداختنند

هنگام استفاده از واژهٔ مناسب خلسه دقت شود مطالب با موهومات اشتباه نشود. هرچند لفظ خلسه از لفظ trance که از بهت و ترس احتمالا می آید بهتر باشد. و خلسهٔ عرفانی و احساس خروج روح از بدن احتمالاً از هیپنوز جدا نیست.(فرزان کمالی نیا) المان برای هیپنوز چند مرحله تصور می‌کند - وقتی فقط چشم‌ها را می بنیم حالت هیپنوئیدال است بعد وارد فازهای عمیقتر می شویم و یکی از فازهای عمیق هیپنوتیزم به نام سمنامبولیسم نام دارد(سمنامبول خدای خواب در یونان است) - از هیپنوز در age regration یعنی بازگشت به سنین عقب تر(پس روی سنی) و حتی چند صد سال قبل و پیشروی سنی استفاده می‌شود البته بازگشت چندصد سال به عقب لزوماً مؤید تناسخ نیست و این مسایل در حد تئوری است و دقیق نیست. استفاده از هیپنوز در اعتراف گرفتن از زندانی‌ها و دروغ سنجی معتبر نیست. هرچند گاهی نتایج مفید علم و گاهی نتایج نادرست می دهد. به طور کلی خیلی نمی توان به این مطالب اعتبار کرد.

روشهای مختلفی برای القای هیپنوز وجود دارد. روش تثبیت چشم - روش کیاسون- روشpmr یا شل کردن پیشروندهٔ عضلانی(میراث هیپنوز اریکسونی)- و.... از هیپنوز برای کنترل درد و درمان چاقی و... استفاده می‌شود البته هیپنوز مفید است ولی معجره نمی کند. کودکان 8 تا 12 سال بهتر هیپنوز می‌شود و در سنین بالای 65 هپینوتزیم پذیری کم می شود. افراد از لحاظ هیپنوتیزم پذیری 4 گروهند. 7درصد که نباید هیپنوز شوند یا هیپنوز نمی شوند نظیر عقب ماندگان ذهنی- هفت درصد دیونیسین هستند و استعداد بالایی در هیپنوز دارند.20 درصدآپولونین بوده به سختی هیپنوز می شوند.و درصد بالایی ادیسین هستند یعنی در اواسط طیف hypnotismability قرار دارند.

هیپنوز دو گونه است هیپنوز سمپاتیک که با تحریک است و در رقصهای برخی بومیان افریقا و سرخ‌پوست و مناطق مختلف حتی جنوب ایران در واقه از این روشها استفاده می شود(رضا جمالیان) و هیپنوز پاراسمپاتیک که تون پاراسمپاتیک و آرامش را بالا می برد . در هیپنوز برای هنگ کردن وبای پس نمودن و عبور از کریتیکال فاکولته یا کریتیکال فاکتور یا جاجمنت فاکتور و ضمیز خودآگاه و رسیدن به ضمیر ناخودآگاه از روشهای مختلف از جمله کانفیوژن و ... استفاده می شود.

روش کیاسون [ویرایش]

یکی از روشهای هیپنوتیزمی رایج در علم هیپنوتیزم روش کیا سون است. این روش ابتکار دکتر سیمون کیاسون ( Simon Chiasson) متخصص بیماری‌های زنان و زایمان اهل شهر یونگستون ایالات اوهایو آمریکا ( Youngeston Ohio) است، اما دگرگونی در آن برای پزشک یا درمانگر به گونه ای که کاربرد آن راحت تر باشد مجاز است.


 

در روان درمانی [ویرایش]

از هیپنوتیزم برای درمان تعدادی اختلالات فیزیولوژیک و روان شناختی استفاده می شود. در پزشکی، از هیپنوتیزم برای کاستن از اضطراب مربوط به عمل های پزشکی و دندان پزشکی، آسم، بیماری های معده و روده، تهوع ناشی از شیمی درمانی، و مدیریت درد، استفاده می شود. در درمان بیماری های روانی، از هیپنوتیزم استفاده می شود تا به مردم کمک شود بر اعتیاد خود فارغ آیند. استفاده از هیپنوتیزم برای حل مشکلات عاطفی-هیجانی بیش از همه بحث برانگیز بوده است. طرفداران استفادۀ تراپوتیک از هیپنوتیزم می گویند که این کار به روان درمانگران اجازه می دهد تا خاطرات واپس رانده ای را که در پشت پردۀ مشکلات روان شناختی قرار دارند کشف کنند. اما بعضی روان شناسان در مورد استفاده از هیپنوتیزم در روان درمانی با دیدۀ تردید نگاه می کنند. آنها می گویند که هیپنوتیزم چیزی نیست بجز این که روان درمانگر، خاطراتی غیرواقعی را در ذهن مراجعان می کارد، از جمله خاطراتی از بدرفتاری و آزار را که هرگز روی نداده اند.[نیازمند منبع]

پانویس [ویرایش]

  1. خوابگری از واژه‌های مصوب فرهنگستان زبان و ادب فارسی به جای hypnotism در انگلیسی و در حوزهٔ پزشکی است. «فرهنگ واژه‌های مصوّب فرهنگستان: ۱۳۷۶ تا ۱۳۸۵». فرهنگستان زبان و ادب فارسی. ۱۱۱. بازبینی‌شده در ۱ فروردین ۱۳۹۰. 
  2. در فارسی خواب ِ مصنوعی، خواب ِ مغناطیسی، و خوابْ درمانی نیز گفته می‌شود[نیازمند منبع].
  3. ۳٫۰ ۳٫۱ ۳٫۲ هاشم دهقان پور فراشاه، پارامترهای صحیحی بر دانش هیپنوتیزم و مانیه‌تیزم
 
شنبه 18 آذر 1391برچسب:, :: 13:56 :: نويسنده : abed fatehi

افـسردگي اختلالي است كه قادر است افكار، خلق و خو،
احـساسات، رفـتــار، سلامتي جسماني و روحي شما را
تحـت الشـــعاع قرار دهد. هر انساني در مقاطع خاصي از
زنـدگي خود به افسردگي دچار ميگردد. نشانه ها و علايم
افسردگي عبارتند از:

* غم و اندوه پايدار، اظطراب، احساس پوچي.

* احــساس نا اميدي و بدبيني- احساس گناه، احسـاس
بي ارزشي و در ماندگي - احساس تيره بختي.

* كاهش سطح انرژي و احساس خستگي.

* دشواري در تمركز، ياد آوري و تصميم گيري-عدم توانايي
در انديشيدن.

* بي خوابي و يا افزايش ميزان خواب.

* از دست دادن اشتها و كاهش وزن - يا پر خوري و افزايش وزن.

* عدم تمايل به ملاقات با ديگران - يا وحشت از تنها ماندن - حضور يافتن در فعاليتهاي اجتماعي دشوار و غير ممكن ميگردد.

* احساس بي ارزش بودن و نا عادلانه بودن زندگي- احساس شكست- احساس سربار بودن.

* از دست دادن علاقه و ميل به فعاليتهاي معمولي در زندگي و يا سرگرميهايي كه پيشتر براي فرد لذت بخش بوده اند.

* بيقراري و بيتابي - زود رنجي و تحريك پذيري- و يا كند شدن حركات و واكنشها- بي تفاوتي.

* افت اعتماد بنفس - سرزنش مدام خود - نگراني از گذشته و آينده.

* مشكلات جسماني كه معمولا به دارو جواب نميدهند مانند: خارش بدن - تاري ديد -تعريق شديد- خشكي دهان- مشكلات گوارشي (يبوست، اسهال - سوء هاضمه)-سردرد - كمردرد.

* افكار صدمه زدن به خود و يا ديگران - افكار خود كشي.


علل پديد آمدن افسردگي
ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ

علل پديد آمدن افسردگي نيز گوناگون ميباشد:

* وراثت.
* محيط هاي نا ايمن و خطرناك مانند: آلودگي هوا و آب.
* محيطهاي آشفته مانند: خشونت در خانه و روابط.
* درگذشت همسر، فرزند، والدين و دوستان.
* ضربه هاي روحي شديد در كودكي و يا بزرگسالي.
* از دست دادن حمايتهاي اجتماعي در پي طلاق، دوري از دوستان، قطع رابطه، از دست دادن شغل.
* شرايط ناسالم اجتماعي مانند: فقر، بي خانماني و خشونت در جامعه.
* بيماريهاي مزمن مانند سرطان، ديابت و ايدز.
* شكست و ناكاميها-تجارب ناخوشايند.
* تغييرات هورموني - اختلال در تعادل انتقال دهنده هاي عصبي همچون سروتونين.
* در اثر مصرف برخي داروها مانند داروهاي خواب آور، ضد بارداري و كاهنده فشار خون بالا.
* استفاده از الكل، مواد مخدر و ديگر داروها.
* تغذيه نامناسب مانند كمبود فولات و ويتامين  B1 و يا مصرف زياد مواد قندي و كافئين  دار.
* ضعف شخصيت، اعتماد بنفش پايين، بد بيني  و هم وابستگيها.
* استرس.
* الگوي تفكرات منفي.
* عدم تحرك بدني و نداشتن تفريح و سرگرمي.
* انزوا و گوشه گيري.

انواع افسردگي
ــــــــــــــــــــــــــــــــ


1- افسردگي اساسي: اين نوع افسردگي اختلال در خلق ميباشد كه معمولا 2 هفته بطول مي انجامد. احساس دلتنگي و حزن مفرط و از دست دادن ميل و لذت از فعاليتهاي دلپذيرو احساس گناه و بي ارزشي از نشانه هاي آن ميباشد. اين نوع افسردگي خطرناك بوده و ميتواند به خود كشي منجر گردد.

2- افسردگي مزمن: شدت علايم آن از افسردگي اساسي كمتر بوده اما دوره آن طولاني و ممكن است و 2 الي 5 سال بطول انجامد. علايم آن معمولا ناتوان كننده نميباشد اما در عملكرد مناسب و احساس خوشايندي فرد تاثير گذار است.

3- اختلال در سازگاري: هرگاه انسان عزيزي را از دست ميدهد، شغلش را از دست داده و يا تغيير ميدهد، و يا آگاه ميگردد كه بيماري لاعلاجي دارد كاملا طبيعي است كه احساس استرس، اندوه و خشم ميكند. اما در نهايت امر افراد خود را با شرايط پديد آمده وفق ميدهند. اما برخي قادر به چنين عملي نميباشند. هنگامي كه واكنش فرد به يك موقعيت و يا حادثه سبب افسردگي در وي ميگردد به آن اختلال در سازگاري ميگويند.

4- اختلال دو قطبي: به تغييرات غير قابل پيش بيني خلق از شيدايي تا افسردگي اختلال دو قطبي ميگويند. در يك زمان فرد رفتار برونگرايي مفرط، پر حرفي، خود بزرگ بين از خود بروز ميدهد و در دوره اي ديگر افسرده ميگردد.

5- افسردگي فصلي: اين نو ع افسردگي معمولا در زمستان شيوع مي يابد. علت آن كاهش تابش نور خورشيد است.اين افسردگي سبب سردرد، تحريك پذيري و كاهش سطح انرژي ميگردد.

راهبردهايي براي غلبه بر افسردگي
ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ

1- براي خود اهداف قابل دسترس تعيين كنيد.

2- تنها به ميزان معقول و در حد توان خود مسئوليت بعهده بگيريد.

3- كارها، اهداف و وظايف بزرگ را به بخشهاي كوچك تقسم كنيد.

4- مديريت زمان و الويت بندي را فراموش نكنيد.

5- مدتي از وقت خود را با ديگران و يك دوست صميمي سپري كنيد. سعي كنيد فردي را در زندگي بيابيد كه بتوانيد به وي اعتماد كرده و با وي درد دل كنيد.

6- به سرگرميهايي كه علاقه داريد بپردازيد.

7- ورزش كنيد و فعاليت بدني منظم داشته باشيد.

8- تا بر طرف شدن آثار افسردگي تصميمات مهم و حياتي خود را به تعويق اندازيد.

9- به خاطر داشته باشيد كه بهبودي خلق افسرده زمانبر و تدريجي ميباشد انتظار معجزه نداشته باشيد.

10- از افراد غير حامي و منتقد اجتناب كنيد.

11- به دوستان و خانواده خود اجازه دهيد در روند بهبودي به شما كمك كنند.

12- افكار مثبت را جايگزين افكار منفي گردانيد.

13- به خاطر داشته باشيد كه زندگي بطور ذاتي مبهم و نامشخص بوده و در بسياري از شرايط تنها يك پاسخ واحد مشكل گشا نخواهد بود.زندگي مملو از احتمالات است.

14- شما بايد بياموزيد چگونه ميان اموري كه شما مسئول آنها ميباشيد و يا نميباشيد تفاوت قائل گرديد. معمولا افراد كنترلي كه بر شرايط دارند را كمتر و يا بيشتر از آنچه هست بر آورد ميكنند.اموري كه شما مسئوليتي در قبال آن نداريد و يا خارج از كنترل شماست به حال خود بگذاريد.

15- شما بايد قادر باشيد ميان موقعيتهايي كه ارزش شما بايد بر اساس موفقيتهاي شما تعيين گردند و ديگر موقعيتها تفاوت قائل گرديد.

16- شما بايد بياموزيد كه چه زمان بايد با احساسات خود ارتباط برقرار كرده و چه زمان از آنها فاصله بگيريد.

17- شما بايد بياموزيد كه چه هنگام بايد به بر زمان حال تمركز كنيد و چه هنگام به زمان آينده.

18- خوشبختي و نيل به شادي در زندگي هدف نامعقولي نيست اما شما بايد ابتدا مفهوم خوشبختي را براي خود معنا كرده و سپس با برنامه ريزي و ايجاد سلسه مراتب و پيروي از آنها به خوشبختي مطلوب خود دست يابيد.

19- شما بايد قادر باشيد كه ميان احساسات دروني خود و واقعيتهاي عيني تفاوت قائل گرديد.

20- شما بايد قادر باشيد تا با ديگران رابطه برقرار كنيد.

21- اعتماد بنفس خود را افزايش دهيد.

22- وابستگي خود را به دنياي خارج كاهش دهيد.

23- به خاطر داشته باشيد هيچ فرد ديگر ي جز خود شما مسئول شادي شما نميباشد.

 

 
شنبه 18 آذر 1391برچسب:, :: 13:42 :: نويسنده : abed fatehi

اگر در آستانه ازدواج هستید و قرار است زندگی جدیدی را آغاز کنید، بهتر است بدانید موضوعات مهمی هست که باید آن را با همسر آینده‌تان در میان بگذارید تا اگر درباره آنها توافق ندارید، همین حالا تکلیف خودتان را بدانید و این زندگی جدید که در ابتدا شیرین خواهد بود، در ادامه خدای نکرده تلخ یا شور نشود.

 

پنج نکته‌ای که اگر نامزد هستید حتما باید بدانید
 

اگر در آستانه ازدواج هستید و قرار است زندگی جدیدی را آغاز کنید، بهتر است بدانید موضوعات مهمی هست که باید آن را با همسر آینده‌تان در میان بگذارید تا اگر درباره آنها توافق ندارید، همین حالا تکلیف خودتان را بدانید و این زندگی جدید که در ابتدا شیرین خواهد بود، در ادامه خدای نکرده تلخ یا شور نشود.


اولین موردی که باید درباره آن حرف بزنید: بچه

ممکن است در ابتدا فکر کنید هنوز خیلی برای حرف زدن درمورد این قضیه زود است و بعد که در موقعیتش قرار گرفتید یک فکری به حال این مساله میکنید.


اما مساله اینجاست که این موضوع یکی از چالش‌برانگیزترین مسائل بعد از ازدواج خواهد بود و می‌تواند حتی کار را به طلاق بکشاند بنابراین چه بهتر که همین ابتدا سنگ‌هایتان را درباره این قضیه وابکنید.

 بچه‌دار شدن یا نشدن، فرزندخوانده گرفتن یا نگرفتن در صورت ناباروری، نحوه تربیت آنها و مسائلی از این قبیل چیزهایی هستند که بهتر است بدون درگیر احساسات شدن، آنها را با همسر آینده‌تان مطرح کنید تا بعد دچار مشکل نشوید.


می‌توانید درباره‌اش به توافق نرسید: تعداد بچه

اما این که چه تعداد بچه داشته باشید را شاید بهتر باشد به بعد موکول کنید. بعد از این که فرزند اول به دنیا آمد، آنوقت راحت‌تر می‌توانید تصمیم بگیرید که می‌خواهید فرزندان دیگری هم داشته باشید یا نه.

 

دومین موردی که باید درباره آن حرف بزنید: پول


پول یکی از مسائل مهم دیگری است که توافق نداشتن سر آن می‌تواند زندگی‌‌ها را خراب کند بنابراین بهتر است در همین دوران که می‌توانید نظرتان را عوض کنید، تعارف را کنار گذاشته و درباره این موضوع حرف بزنید.


 مخصوصا در شرایطی که هر دو نفر کار می‌کنند بهتر است این را مشخص کنند که چه مقدار از پولشان را وارد زندگی مشترک کرده و چه مقدار از آن را برای خود پس‌انداز می‌کنند، این که چه کسی کدام

 

مخارج را بر عهده گرفته و چه کسی کدام مسوولیت‌ها را انجام خواهد داد و همچنین این مساله که در مخارج زندگی چطور پیش بروید و آیا طرفدار خریدهای گران‌قیمت هستید یا ارزان‌قیمت.

 

می‌توانید درباره‌اش به توافق نرسید: میزان دقیق درآمد

این که هر کدامتان دقیقا چه مقدار کار خواهید کرد و دقیقا چه میزان درآمد در آینده خواهید داشت موضوعی است که شاید خیلی قابل پیش‌بینی نباشد بنابراین اگر می‌بینید موقعیت شغلی‌تان طوری است


که ممکن است میزان درآمدتان تفاوت داشته باشد، بهتر است واقعیت را بگویید و حدودی از درآمدی که خواهید داشت را مطرح کنید و وعده و وعید ندهید تا بعدا با برآورده نشدن آنها دچار مشکل نشوید.


سومین موردی که باید درباره آن حرف بزنید: ارزش‌ها و باورها

اگر فکر میکنید مهم نیست که هر کس چه عقاید و باورهایی دارد و همین که از در کنار هم بودن احساس مفیدی دارید برای شروع یک زندگی مشترک کافی است،

 

 باید بدانید که اشتباه میکنید چون میزان مراجعه به کلینیک‌های مشاوره نشان می‌دهد بسیاری از مراجعات زوجین به دلیل تفاوت در میزان پایبندی به ارزشهاست.

 این مساله به ویژه زمانی پررنگتر می‌شود که پای بچه‌ها به میان کشیده شود و هر کدام از پدر و مادر بخواهند ارزشهای مورد نظر خودشان را به آنها آموزش دهند.

 

می‌توانید درباره‌اش به توافق نرسید: سلایق فردی


با این حال درباره مسائل کوچک و کم‌اهمیت لازم نیست بحث و گفتگو کنید و لزوما در آنها اشتراک داشته باشید. این که چه کسی از کدام فصل سال بیشتر خوشش می‌آید، این که چه کسی کدام رنگ را بیشتر دوست دارد و مسائلی از این قبیل را می‌توانید به پای تفاوت سلیقه افراد بگذارید و اجازه دهید هر کس علایق خودش را داشته باشد.


چهارمین موردی که باید درباره‌اش حرف بزنید: خشم


بحث و گفتگو و حتی خشم و ناراحتی مواردی نیستند که بتوان گفت هرگز پیش نمی‌آیند و هیچکس نمی‌تواند بگوید که من هرگز خشمگین نمی‌شوم، اما مساله اینجاست که هر کس می‌تواند بگوید رفتارش هنگامی که عصبانی می‌شود چطور است و چقدر می‌تواند آن را کنترل کند یا این که آن را از چه طرقی بروز می‌دهد.

 

شاید راهی که یکی از طرفین انتخاب می‌کند دقیقا مساله‌ای باشد که فرد مقابل روی آن حساس است و هر شیوه‌ای را می‌تواند تحمل کند به جز آن شیوه! به عنوان مثال ممکن است یک نفر تصمیم بگیرد سکوت اختیار کند در حالی که همسرش حتما لازم داشته باشد سریعا درباره آن قضیه گفتگو کند.


می‌توانید درباره‌اش به توافق نرسید: مسائل کم‌اهمیت


لازم نیست به طور دقیق تعیین کنید که مثلا به مدت چند ساعت احتیاج به سکوت یا دور بودن از محیط دارید، همین که به طور کلی خودتان را بشناسانید کافی است و با ذکر جزییات زیاد و مثالهای گوناگون از موارد پیش آمده تنها باعث میشوید شخص مقابل وحشت زده و پشیمان شود.


پنجمین موردی که باید درباره‌اش حرف بزنید: آرزوها و اهداف


این که دوست دارید چه مسیری را طی کنید، به کدام موفقیت‌ها برسید، چه مسائلی را دنبال کنید و از چه مواردی چشم‌پوشی کنید را در همین ابتدا مطرح کنید. شاید شخصی که در حال تشکیل یک آینده مشترک با شماست با چنین چشم‌اندازهایی در زندگی آینده‌اش موافق نباشد.


می‌توانید درباره‌اش به توافق نرسید: علاقمندی‌های کوچک


اگر یکی از شما به گذراندن ساعاتی برای تفریح مورد نظر خود یا دنبال کردن یک رشته هنری یا ورزشی علاقه دارد و دیگری با آن تفریح مخالفتی ندارد اما مایل به شرکت در آن نیست، این اختلاف خیلی عمده نیست و

 هرکدام می‌توانند علاقمندی‌های خود را دنبال کنند و لازم نیست در تمام ساعات شبانه‌روز و در تمام تفریحات و در تمام علاقمندی‌ها مشترک باشید و تمام ساعات روز را با یکدیگر سپری کنید.

 
شنبه 18 آذر 1391برچسب:, :: 13:42 :: نويسنده : abed fatehi

دلیل اینکه دختر‌ها بسیار راحت‌تر از پسر‌ها درباره‌ مشکلاتشان صحبت می‌ کنند چیست؟ دانشمندان آمریکایی اخیرا تحقیقی انجام داده‌ و توضیحی برای این مساله یافته‌‌اند. اما آیا این توضیح منطقی است؟

 

 چرا دختران به خوش‌صحبتی تمایل دارند و پسران به بی‌حوصلگی؟
 

افزون بر این آن‌ها چنین صحبتهایی را هدر دادن وقت می‌‌دانند. بر اساس نتیجه‌ این تحقیق تفکر عمومی‌ که پسر‌ها صحبت نمی‌‌کنند زیرا از واکنش دیگران می‌ ترسند دیگر از میان برداشته می‌‌شود. حس عجیبی که پسر‌ها در مورد مکالمات طولانی ذکر کرده‌‌اند باعث می‌‌شود که دانشمندان در مورد نتایج این تحقیقات شک کنند.


دلیل اینکه دختر‌ها بسیار راحت‌تر از پسر‌ها درباره‌ مشکلاتشان صحبت می‌ کنند چیست؟ دانشمندان آمریکایی اخیرا تحقیقی انجام داده‌ و توضیحی برای این مساله یافته‌‌اند. اما آیا این توضیح منطقی است؟


خیلی‌‌ها ممکن است این صحنه را بشناسند: دختری می‌ خواهد با شریک زندگی ‌اش راجع به مشکلی صحبت کند. او قصد دارد که همه چیز را ریز به ریز تعریف کند، اما آن پسر سکوت می‌‌کند و تمایلی به صحبت کردن ندارد.

چند روان‌شناس آمریکایی که در دانشگاه می‌سوری شهر کلمبیا مشغول به کار هستند، اخیرا در تحقیقی که بین ۲۰۰۰ کودک و نوجوان انجام داد‌ه‌‌اند، توضیحی برای این مساله یافته ‌اند. بر اساس نتایج این تحقیق، آن‌ها یک پیش‌ داوری قدیمی را از میان برداشته‌‌اند. سال‌ها بود که محققان بر این عقیده بودند که بی‌تمایلی پسران برای یک صحبت طولانی به دلیل آن است که آن‌ها دوست ندارند از خود ضعف نشان دهند.

اما محققان در تحقیق جدید به این نتیجه رسیده ‌اند که دلایل دیگری باعث این امر هستند. نتیجه‌ اصلی تحقیق آن است که پسر‌ها کلا صحبت‌‌های طولانی بر سر یک مشکل را عملی بیهوده می‌‌دانند.


روان‌شناسان آمریکایی نتایج تحقیق خود را در نشریه‌ علمی Child Development منتشر کرده ‌اند.

روان‌شناسان تحقیقی چهار مرحله‌‌ای بین کودکان و نوجوانان ۸ تا ۱۶ ساله انجام دادند. آن‌ها از نوجوانان خواستند که انتظارات مثبت و منفی خود را از یک صحبت طولانی نام ببرند.


نتیجه‌ تحقیق آن بود که در رابطه با انتظارات مثبت، امید دختر‌ها نسبت به سازنده بودن مکالمه‌‌ای طولانی چشمگیر‌تر و بارز‌تر از پسران بوده است. در رابطه با انتظارات منفی در دو مورد نظرات پسر‌ها با دختر‌ها فرق می‌ کرد. پسر‌ها ذکر کردند که هنگام صحبت کردن درباره‌ احساساتشان، حس عجیبی پیدا می‌ کنند.

افزون بر این آن‌ها چنین صحبتهایی را هدر دادن وقت می‌‌دانند. بر اساس نتیجه‌ این تحقیق تفکر عمومی‌ که پسر‌ها صحبت نمی‌‌کنند زیرا از واکنش دیگران می‌ ترسند دیگر از میان برداشته می‌‌شود.


حس عجیبی که پسر‌ها در مورد مکالمات طولانی ذکر کرده‌‌اند باعث می‌‌شود که دانشمندان در مورد نتایج این تحقیقات شک کنند. روان‌شناسان در رابطه با پرسشنامه ‌هایی که به کار برده ‌اند با یک مشکل مواجه هستند.


انسان‌ها معمولا تمایل به دادن جوابهایی دارند که در جامعه مطلوب به شمار می‌‌ روند. به این معنا که اگر لیستی از امید و ناراحتی درباره‌ مکالمات طولانی در مقابل یک نوجوان قرار گیرد، او به احتمال زیاد می‌ گوید که چنین مکالمه‌‌هایی وقت را هدر می‌ دهند، زیرا این جواب مطلوب‌تر از این است که بگوید از یک مکالمه می‌ ترسد.


اما با وجود مشکل جمع ‌آوری داده ‌ها، دانشمندان تاکید می‌ کنند که پسر‌ها درکل بیشتر تمایل به سکوت دارند تا دختر‌ها.


محققان افزون بر این اعلام کردند که پدر‌ها و مادر‌ها در زمینه‌ از بین بردن چنین کلیشه‌‌هایی می‌ توانند فعالیت کنند. آن‌ها می‌‌توانند به پسر‌ها در سنین پایین بیاموزند که مکالمات طولانی می‌ توانند به راه‌ حل نیز بیانجامد و به همین دلیل تنها هدر کردن وقت نیستند.


در عین حال آن‌ها می‌‌توانند به دختران خود نیز توضیح دهند که بحث کردن طولانی در مورد جزئیات همه‌ مسائل، تنها راه حل از بین بردن مشکلات نیست.

 
شنبه 18 آذر 1391برچسب:, :: 13:42 :: نويسنده : abed fatehi

دوران نامزدی از مهم ترین و حساس ترین دوران زندگی است. دلیلش هم این است که بجز شیرینی، چگونگی برخورد و عملکرد افراد در این دوران قانون اساسی زندگی مشترک آینده شان را رقم می زند. بنابراین اگر کمی پا کج بگذارید یا خطا کنید، ممکن است روزهای خوش نامزدی و حتی بعد از آن را تلخ و سیاه کنید...

 

 تلخ و شیرین های دوران نامزدی
 

دوران نامزدی از مهم ترین و حساس ترین دوران زندگی است. دلیلش هم این است که بجز شیرینی، چگونگی برخورد و عملکرد افراد در این دوران قانون اساسی زندگی مشترک آینده شان را رقم می زند. بنابراین اگر کمی پا کج بگذارید یا خطا کنید، ممکن است روزهای خوش نامزدی و حتی بعد از آن را تلخ و سیاه کنید.


بابک رهبری ـ روان شناس بالینی و عضو انجمن علمی روان شناسی بالینی ـ درباره دوران نامزدی می گوید: دوران نامزدی، بهترین فرصت برای محک زدن روابط آینده است. اگرچه این دوران در مقایسه با زندگی زیر یک سقف خیلی سطحی است،


 اما به هر حال مشت نمونه خروار است و اگر در دوران نامزدی تان با مشکلاتی روبه رو بودید، به احتمال قریب به یقین همین مشکلات به صورت تشدیدیافته ای به زندگی مشترکتان هم راه پیدا می کند، مگر این که از همین حالا به فکر اصلاح خود و رابطه دو نفره تان باشید.


● چگونه رفتار کنیم؟


همه ما در دوران نامزدی ممکن است اشتباهاتی کنیم، اگر اشتباهات کوچک باشد قابل جبران است، اما اشتباهات بسیار بزرگ قابل جبران نیست. در این باره رهبری می گوید: زن یا شوهر گاهی تصور می کنند باید برای این که نشان دهند با هم توافق دارند از خواسته های خود چشم پوشی کنند که این خیلی اشتباه است و در آینده به روابط آسیب می رساند.


وی ادامه می دهد: دوران نامزدی، بهترین فرصت برای محک زدن روابط آینده است. اگرچه این دوران در مقایسه با زندگی زیر یک سقف خیلی سطحی است، اما به هر حال مشت نمونه خروار است و اگر در دوران نامزدی با مشکلاتی رو به رو بودید، به احتمال قریب به یقین همین مشکلات به صورت تشدیدیافته ای به زندگی مشترکتان هم راه پیدا می کنند، مگر این که از همین حالا به فکر اصلاح خود و رابطه دو نفره تان باشید.


درست است که ما باید با همسر آینده مان روراست باشیم، اما دلیلی ندارد که وی بداند مثلا پسرخاله ما شش سال پیش از ما خواستگاری کرده یا ما در هفده سالگی به دختر همسایه مان علاقه مند شده بودیم. البته اگر مساله جدی مانند نامزدی قبلی وجود داشته حتما باید عنوان شود، اما مطرح کردن موارد عاطفی که اهمیت چندانی نداشته، تنها موجب بی اعتمادی طرف مقابل شده و ممکن است وی از این مساله به عنوان نقطه ضعف شما استفاده کند.


بابک رهبری معتقد است شاید شما تصور کنید آشنا شدن با فرد ایده آل تان برای خوشبختی شما کافی است و دیگر نیازی نیست زمانی را به خانواده یا دوستانتان اختصاص دهید، شاید هم دخالت خانواده و دوستان در مورد رابطه شما و نامزدتان باعث شده چنین تصمیمی اتخاذ کنید. به هر حال، دلیل این تصمیم هرچه باشد، دلیل درستی نیست.


افراد بویژه در اوایل زندگی مشترک برای حل مشکلات خود به یک شبکه حمایت اجتماعی قوی نیاز دارند؛ شبکه ای که اعضای خانواده و دوستان قدیمی از مهم ترین اعضای آن به شمار می روند. شما با تقسیم وقت خود و اختصاص دادن بخشی از آن به خانواده و دوستانتان، به آنها نشان می دهید هنوز هم برای شما مهم بوده و به آنها در کنار آمدن با این تغییر کمک می کنید.


نکته: گاهی افراد متوجه تفاوت های اساسی و مشکلات در طرف مقابل می شوند، اما چون فکر می کنند می توانند او را تغییر دهند این مسائل را نادیده می گیرند اما همان طور که قبلا هم اشاره کردیم کسی را برای ازدواج انتخاب کنید که او را همان طور که هست بدون هیچ تغییری می پذیرید


گاهی افراد دوره آشنایی را طی می کنند، اما با وجود مشکلات به دلیل قضاوت منفی مردم در مورد خود، آنها را نادیده می گیرند. گاهی افراد پیش از این که از همدیگر شناخت پیدا کنند، قول ازدواج می دهند و برای خود تعهد ایجاد می کنند. برخی اوقات حتی اگر طرف مقابل درخواست زمان بیشتر برای آشنایی را از آنها بکند، او را متهم به زیر پا گذاشتن تعهد می کنند.


● چقدر نامزد بمانیم؟


دوران آشنایی و نامزدی چه مدت باید باشد؟ شش ماه؟ یک سال؟ در این باره بابک رهبری می گوید: همان طور که داشتن دوران آشنایی کوتاه مدت توصیه نمی شود، طولانی شدن دوران آشنایی هم تبعات منفی دارد که از مهم ترین آنها می توان به از دست دادن تمایل و انگیزه طرفین برای ازدواج، احتمال افزایش دخالت والدین و حساس شدن طرفین و به تبع آن، افزایش توقعات و تعارض ها اشاره کرد.

● ۸ اشتباه مهم


ـ نامزد شما همکارتان نیست که اشتباهات کاری اش را با صراحت و جدیت یادآوری کنید. درباره نامزد و همسر، فقط پیشنهاد وجود دارد، حتی جایی که می خواهید انتقاد کنید باید پیشنهاد دهید. یادتان باشد صحبت کردن درباره کلیات خیلی بهتر از صحبت کردن درباره جزئیات است.


ـ همسر آینده شما انتظار دارد وقت بیشتری برای با هم بودنتان بگذارید و برای شناخت همدیگر، واکندن سنگ های هم و آشنا شدن با اخلاق یکدیگر اهمیت قائل شوید. اگر قرار باشد بیشتر وقتتان را با کار، دوستان یا درگیری های شخصی تان بگذرانید، هیچ قدم مثبتی برای شناخت همدیگر و آمادگی برای زندگی برنداشته اید.


ـ نامزد شما دوست دارد شما را آراسته و زیبا ببیند. باور کنید نامرتب بودن شما چیزی به ارزش های وجودی تان اضافه نمی کند. البته این به معنای از آن طرف بام افتادن نیست.


ـ قرارها، تلفن ها، رفت و آمد و جیک و پیک همسرتان را زیر نظر نگیرید. روی مکالمات او با خانواده اش، دوستان یا همکارانش ریز نشوید و مرتب سوال و جواب نکنید. مگر آن که بخواهید در همان لحظه نامزدی تان را مختومه اعلام کنید و زندگی آینده تان را از دست بدهید.


ـ ممکن است در روزهای اول، شما سوگلی خانواده همسرتان باشید که در هر مهمانی باید حضور پیدا کرده و زیر ذره بین عمه، عمو، خاله و دایی نامزدتان قرار بگیرید. همسرتان را به دلیل این که مجبورید در جمع خانواده او حاضر شوید سرزنش نکنید و اگر کلافه شدید، سعی نکنید این کلافگی را به نامزدتان نشان دهید یا بیان کنید.


ـ بعضی از افراد به علت این که بتوانند علاقه طرف مقابل را به خود جلب کنند، سعی می کنند بعضی از رفتارهایشان را تغییر دهند. البته تغییر دادن رفتار فی نفسه کار بدی نیست، اما اگر قصد ما این باشد

 

که فقط در دوران آشنایی این کار را انجام داده و بعد از ازدواج به روال خود برگردیم یا به عبارتی برای مدتی نقش بازی کنیم، این کار ما نوعی فریب محسوب شده و بعدها موجب بروز مشکلات بزرگی در زندگی مشترک می شود.


گاهی هم بدون این که هیچ علاقه و جذابیتی باشد به فکر ایجاد تفاهم هستیم و فکر می کنیم با ازدواج علاقه ایجاد می شود. همان طور که تنها با علاقه نمی توان تفاهم ایجاد کرد تنها با تفاهم هم نمی توان انتظار علاقه و جذابیت داشت. تفاهم مهم است، اما علاقه، تعهد و تفاهم در کنار همدیگر است که به ازدواج موفق منجر می شود.


گاهی افراد متوجه تفاوت های اساسی و مشکلات در طرف مقابل می شوند، اما چون فکر می کنند می توانند او را تغییر دهند این مسائل را نادیده می گیرند، اما همان طور که قبلا هم اشاره کردیم کسی را برای ازدواج انتخاب کنید که او را همان طور که هست بدون هیچ تغییری می پذیرید.


● مشکلات را حل کنید نه جذب!


بابک رهبری می گوید: آنجا که شما و نامزدتان تازه با هم آشنا شده اید، طبیعی است که در مورد بعضی از مسائل زندگی با هم کمی تعارض و اختلاف نظر داشته باشید، اما نکته مهم این است که هیچ مشکلی با گذشت زمان خودبه خود حل نمی شود.

 

درست است که شما با گذشت زمان به اخلاق و روحیات نامزدتان بیشتر آشنا می شوید، اما آشنایی به تنهایی برای حل مسائل کافی نیست، تنها در صورتی که شیوه های حل تعارض را با نامزدتان تمرین کنید، می توانید به داشتن یک زندگی مشترک موفقیت آمیز امیدوار باشید.

 

به گفته این کارشناس، اگر در مواردی نظر نامزدتان با شما متفاوت است از روش اولویت بندی کمک بگیرید. ببینید از کدامیک از این خواسته ها می توانید بگذرید و کدامیک برایتان کلیدی تر است.

 

اگر همه خواسته های خودتان برایتان مهم باشد و همه گفته های او بی اهمیت، هیچ اتفاق خوبی در انتظار رابطه شما نخواهد بود. یادتان نرود اگر می پذیرید از چیزی بگذرید، حق ندارید از این لحظه به بعد همسرتان را به خاطر گذشتتان زیر سوال ببرید.
 

 
شنبه 18 آذر 1391برچسب:, :: 13:42 :: نويسنده : abed fatehi

موقعیت یک بچه در خانواده، شخصیت، رفتار، یادگیری و قدرت کسب معاش او را تحت تأثیر قرار می دهد. اغلب مردم درکی ذاتی از این مطلب دارند که ترتیب تولد به نحوی بر رشد تأثیر می گذارد در این جا نگاهی می اندازیم به تأثیری که ترتیب تولد ممکن است بر خصوصیات فردی داشته باشد....

 

 فرزند چندم خانواده هستید؟(شخصیت خود را بشناسید)
 

ممکن است همه آدمها برابر آفریده شده باشند؛ اما نگاهی به فیش حقوقی آنها نشان می دهد که درآمدشان نابرابر است.


این مسأله به طبقه اجتماعی، تحصیلات و حتی شانس نسبت داده می شود، اما به نظر دالتون کانلی، استاد جامعه شناسی دانشگاه نیویورک، نابرابری از خانواده آغاز می شود.

کانلی در کتابش با عنوان “ترتیب تولد؛ کدام خواهر و برادرها موفق می شوند و چرا” می گوید: ۷۵ درصد نابرابری درآمد بین افراد در ایالات متحده، بین خواهر و برادرها در یک خانواده مشاهده می شود.

 

 او به عنوان مثال به اقبال و ثروت متفاوت بیل و راجر کلینتون، و جیمی و بیلی کارتر اشاره می کند.


تحقیقات نشان داده که فرزندان اول (و تک فرزندها) در موفقیتهای تحصیلی، منزلت حرفه ای، درآمد و ثروت خالص پیشتاز هستند. برعکس، فرزندان میانی در خانواده های پرجمعیت بدترین وضع را دارند.
مایکل گروس، نویسنده کتاب “چرا فرزندان اول فرمانروایی می کنند و فرزندان آخر می خواهند جهان را

 

دگرگون کنند”، اعتقاد دارد: موقعیت یک بچه در خانواده، شخصیت، رفتار، یادگیری و قدرت کسب معاش او را تحت تأثیر قرار می دهد. اغلب مردم درکی ذاتی از این مطلب دارند که ترتیب تولد به نحوی بر رشد تأثیر می گذارد، اما چگونگی تأثیر مهم و معنی دار آن را کمتر از آن چه که واقعاً هست، در نظر می گیرند.

 

کانلی نیز معتقد است: ترتیب تولد در شکل دادن موفقیتهای فردی مهم است، اما این فقط در مورد بچه های خانواده های بزرگ (با بیشتر از چهار فرزند) و در خانواده هایی که منابع مالی و وقت والدین کم باشد، صادق است. اما در خانواده های ثروتمند، این تأثیر کمتر است.


در این جا نگاهی می اندازیم به تأثیری که ترتیب تولد ممکن است بر خصوصیات فردی داشته باشد:


● فرزندان اول
آنها وظیفه شناس تر، جاه طلب تر و سلطه جوتر از خواهر و برادرهای کوچکتر از خود هستند، فرزندان اول در دانشگاههای هاروارد و ییل به خوبی خود را نشان می دهند، همچنان که در رشته های مشکل تری مثل پزشکی، مهندسی و حقوقی می درخشند.

 

 همه فضانوردانی که به فضا رفته اند بزرگترین فرزند یا بزرگترین پسر خانواده شان بوده اند و در طول تاریخ نیز (حتی زمانی که خانواده های پرفرزند معمول بوده است) بیش از نیمی از برندگان جایزه نوبل فرزند اول بوده اند.


بد نیست بدانید برخی شخصیتها نظیر هیلاری کلینتون، ریچارد برانسون، جی.کی.رولینگ (نویسنده کتابهای هری پاتر)، وینستون چرچیل همچنین بعضی از ستاره های سینما از جمله: کلینت ایستوود، جان وین، سیلوستر استالونه، بروس ویلیس، و همه بازیگرانی که نقش جیمز باند را بازی کرده اند، همگی فرزند نخست خانواده بوده اند.


● فرزندان وسط
این دسته از افراد بیشتر به همسالان خود می پیوندند و به راحتی می توانند از خانواده جدا شوند در نتیجه آنها می آموزند که چگونه با منابع حمایتی دیگر ارتباط برقرار کنند


 بنابراین به داشتن مهارتهای مردمی بسیار عالی گرایش دارند. فرزندان وسط اغلب نقش میانجی و مصلح را بر عهده می گیرند. بعضی از فرزندان وسط مشهور عبارتند از: بیل گیتس، جی.اف.کی، پرنسس دایانا


● فرزندان آخر
ته تغاریها بیش از همه می توانند خلاق و جذاب باشند. از آن جا که آنها اغلب به عنوان توسری خور شناخته می شوند، به مبارزه در جنبشهای برابری طلبانه گرایش دارند.


 (بچه های آخر اولین پشتیبانان اصلاحات پروتستان و نهضت روشنگری بودند) آنها در روزنامه نگاری، تبلیغات، فروش و هنرها موفق هستند. بعضی از ته تغاریهای مشهور عبارتند از: کامرون دایاز، جیم کری، رویز ادانل، ادی مورفی و بیلی کریستال.


● تک فرزندان
تک فرزندها خصوصیاتی شبیه فرزندان اول دارند و مداوماً زیر بار انتظارات سنگین والدین هستند. تحقیقات نشان می دهد که فرزندان اول اعتماد به نفس بیشتری دارند، خوش بیان هستند و احتمالاً بیش از بچه های دیگر از تخیل خود استفاده می کنند.


گرچه آنها پرتوقع نیز هستند، از انتقاد متنفرند، و ممکن است غیرقابل انعطاف و کمال گرا باشند. بعضی افراد مشهور که تک فرزند بوده اند عبارتند از: فرانکلین دلانو روزولت، آلن گرینسپن، تایگر وود، ملکه جوان تنیس ماریا شاراپووا و لئوناردو داوینچی.


● دو قلوها
از آن جا که دو قلوها وضعیت برابری دارند و برخورد مشابهی با آنها می شود در اغلب موارد به هم شباهت دارند.

دکتر فرانک سولووی، رفتارشناس و استاد در مؤسسه شخصیت و تحقیقات اجتماعی در دانشگاه برکلی کالیفرنیا و نویسنده کتاب “تولد برای شورش: ترتیب تولد، پویاییهای خانواده و زندگیهای خلاق” می گوید: فرزندان اول از نظر شخصیتی بیشتر از آن که شبیه خواهر و برادرهای خود باشند


 شبیه فرزندان اول در خانواده های دیگر هستند و فرزندان آخر بیشتر از آن که شبیه خواهر و برادرهای بزرگتر خود باشند شبیه فرزندان آخر در دیگر خانواده ها هستند.

به نظر وی، علت این امر آن است که خانواده با دیدگاههای متفاوتی به افرادی که در جایگاههای مختلف قرار دارند، نگاه می کند.


کانلی با این نظر موافق است، اما تأکید می کند که اینها تنها گرایشهای عمومی هستند و کلیت تئوری ترتیب تولد می تواند بر حسب شخصیت بچه، فاصله سنی بین خواهر و برادرها، شرایط خانواده و تجارب هر بچه در طی سالهای شکل گیری او مورد بررسی قرار گیرد.


 

 
شنبه 18 آذر 1391برچسب:, :: 13:42 :: نويسنده : abed fatehi

اگرچه در برخی موارد فهمیدن واقعیت ممکن است اهمیت چندانی نداشته باشد ( مثل دانستن نظر حقیقی افراد درباره مدل موها یا ظاهرتان) اما گاهی در موقعیتهایی قرار می گیرید که واقعا" نیاز دارید که واقعیت را بدانید.

 

 دروغگوها را از روی چشمانشان شناسایی کنید
 

در روابط کاری ، سیاسی ، عشقی و در زندگی روزمره خیلی مهم است که بتوانید تشخیص بدهید که چه کسی به شما دروغ می گوید و چه کسی با شما صادق است.


اگرچه در برخی موارد فهمیدن واقعیت ممکن است اهمیت چندانی نداشته باشد ( مثل دانستن نظر حقیقی افراد درباره مدل موها یا ظاهرتان) اما گاهی در موقعیتهایی قرار می گیرید که واقعا" نیاز دارید که واقعیت را بدانید .

با فرد مورد نظرتان درباره موضوعی که فکر می کنید راجع به آن دروغ می گوید ، صحبت کنید.


وقتی که او راجع به این موضوع صحبت می کند ، با دقت به تماسهای چشمی او دقت کنید معمولا" افرادی که دروغ می گویند نمی توانند هنگام دروغ گفتن با طرف مقابلشان تماس چشمی برقرار کنند و مرتبا" نگاهشان را می دزدند.

 

به حرکات چشم او کاملا" دقت کنید ، نگاه های سرگردان و بی قرار معمولا" نشانه استرس است و فرد دروغگو هنگام دروغ گفتن معمولا" استرس زیادی دارد .

 

علاوه براین ، انسانها معمولا" وقتی می خواهند یک داستانی از خودشان دربیاورند رو به پایین و سمت چپ را نگاه می کنند اما در هنگام یاد آوری خاطرات حقیقی و واقعی ، روبه پایین و سمت راست را نگاه می کنند.


بزرگ شدن مردمک چشم هم یکی از علایم دروغ است. زیرا در هنگام استرس زیاد ، مردمک چشم انسان خودبخود بزرگ می شود و معمولا" آدمها در هنگام دورغ گفتن استرس زیادی دارند.


به تغییر حالت چشمهای افراد در هنگام صحبت کردن نیز توجه کنید . معمولا" وقتی ما حقیقت را می گوییم علاوه بر تن صدا و لحن ما ، چشمهای ما هم به نوعی احساسات درونی ما را بیان می کنند. برای مثال فردی که یک جمله خوشحال کننده مثل" دوست دارم" را می گوید ابروهایش درهم کشیده و چشمهایش غمگین به نظر نمی رسد.

 
شنبه 18 آذر 1391برچسب:, :: 13:34 :: نويسنده : abed fatehi

 


طالع بيني ازدواج

فروردين: زن | مرد
ارديبهشت: زن | مرد
خرداد: زن | مرد
تير: زن | مرد
مرداد: زن | مرد
شهريور: زن | مرد
مهر: زن | مرد
آبان: زن | مرد
آذر: زن | مرد
دي: زن | مرد
بهمن: زن | مرد
اسفند: زن | مرد

دريافت کد طالع بيني
 
پنج شنبه 16 آذر 1391برچسب:, :: 17:14 :: نويسنده : abed fatehi

 
پنج شنبه 16 آذر 1391برچسب:, :: 17:5 :: نويسنده : abed fatehi

 
پنج شنبه 16 آذر 1391برچسب:, :: 17:3 :: نويسنده : abed fatehi

 
پنج شنبه 16 آذر 1391برچسب:, :: 15:56 :: نويسنده : abed fatehi

 

به این ده سوال پاسخ دهید تا دریابید که چه اندازه با احساسات و عواطف خود در ارتباط هستید سپس امتیاز های

 خود را جمع کرده و نتیجه حاصل را مشاهده نمایید!

 

سوال:

1)هنگامی که غمگین و ناراحت هستید, آیا می توانید علت نناراحتی خود را پیدا کنید؟

همیشه (4 امتیاز) بیشتر اوقات (3 امتیاز) برخی مواقع (2 امتیاز) به ندرت ( 1 امتیاز)

 

2) هر چند وقت یک بار شما چیزهایی را خریداری می کنید, ولی واقعا نمی توانید از پس هزینه های آن ها

 برآیید؟

همیشه(1امتیاز) بیشتر اوقات(2 امتیاز) به ندرت (3 امتیاز) هرگز ( 4 امتیاز)

 

3) آیا شده که حرفی بزنید و بعد از گفتن آن پشیمان شده باشید؟

اغلب (1 امتیاز) گاهی (2 امتیاز) خیلی کم (4 امتیاز) هیچ وقت ( 3 امتیاز)

 

4) وقتی کسی شما را عصبانی کند, در این صورت شما:

با عصبانیت در مقابل او

می ایستید (2 امتیاز)

به هیچ کس هیچ حرفی

 نمی زنید (1 امتیاز)

همه جا از آن شخص گله و

 شکایت می کنید (3 امتیاز)

به صورت آرام مساله را

 مطرح نمایید ( 4 امتیاز)

 

5) معمولا چند مدت طول می کش که به خواب بروید؟

معمولا تا به رختخواب می

 روید می خوابید (3 امتیاز)

20 دقیقه طول می کشد

که بخوابی (4 امتیاز)

خواب راختی ندارید و سر

 جایتان می غلتید(1 امتیاز)

یک ساعت یا بیشتر

( 2 امتیاز)

 

6) معمولا در چه شرایطی به خود این اجازه را می دهید که گریه کنید؟

وقتی ناراحتم و فقط

 دوستان نزدیک یا خانواده ام

 حضور دارند (3 امتیاز)

هر زمان که احساس کنم

 نیاز به گریه دارم

 (4 امتیاز)

هر کاری می کنم تا گریه

 نکنم (1امتیاز)

وقتی که تنها هستم

( 2 امتیاز)

 

7) آیا احساس می کنید که دوستان خوبی دارید؟

جمع صمیمی از دوستان و

 اعضای خانواده دارم

(4 امتیاز)

افراد کمی در زندگی ام هستند

 (3 امتیاز)

به سختی می توانم با

 دیگران ارتباط بر قرار کنم

(2 امتیاز)

تنها متکی به خودم هستم

 و نیاز به کسی ندارم

( 1 امتیاز)

 

8) تا چه حد به توانایی ها و استعدادهایتان اطمینان دارید؟

خیلی زیاد (4 امتیاز) زیاد (3 امتیاز) کم (2 امتیاز) اصلا ( 1 امتیاز)

 

9) چه چیزی باعث شادی و رضایت بیشتر در شما می شود یا به عبارتی باعث ایجاد انگیزه بیشتر در کارهایتان

 است؟

تحسین و تشویق دیگران

(3 امتیاز)

حس درونی خود (4 امتیاز)

ترس از شکست (2 امتیاز)

زنده ماندن و حفظ حیات

( 1 امتیاز)

 

10) از نظر من شادی و خوشبختی هر کس عمدتا بر پایه:

راه و روشی است که هر

 شخص در زندگی پیش می

 گیرد (4 امتیاز)

اقتصاد جامعه (3 امتیاز)

اصولی است که هر کسی

 از هما کودکی با آن تربیت

 شده (2 امتیاز)

شانس و اقبال فرد است

( 1 امتیاز)

 

 

حالا امتیاز ها را با هم جمع کرده و روی  امتیاز های پایین کلیک کنید؟!

امتیاز بین 32 تا 40 امتیاز بین 24 تا 32 امتیاز کمتر از 24

 
پنج شنبه 16 آذر 1391برچسب:, :: 15:48 :: نويسنده : abed fatehi


کسانی که به طرف عقربهای ساعت امضاء می‌كنند انسان‌های منطقی هستند.

*كسانی كه بر عكس عقربه‌های ساعت امضاء میكنند دیر منطق را قبول می‌كنند و بیشتر غیر منطقی هستند.

*کسانی كه از خطوط عمودی استفاده میكنند لجاجت و پافشاری در امور دارند.

*كسانی كه از خطوط افقی استفاده میكنند انسان‌های منظّم هستند.

*كسانی كه با فشار امضاء می‌كنند در كودكی سختی كشیده‌اند.

*كسانی كه پیچیده امضاء می‌كنند شكّاك هستند.

*كسانی كه در امضای خود اسم و فامیل می‌نویسند خودشان را در فامیل برتر می‌دانند.

*كسانی كه در امضای خود فامیل می‌نویسند دارای منزلت هستند.

*كسانی كه اسمشان را می‌نویسند و روی اسمشان خط می‌زنند شخصیت خود را نشناخته‌اند.

*كسانی كه به حالت دایره و بیضی امضاء می‌كنند، كسانی هستند كه میخواهند به قله برسند.

 
چهار شنبه 15 آذر 1391برچسب:, :: 13:40 :: نويسنده : abed fatehi

 

ریلکسیشن، تکنیکی برای آرام کردن عضله های بدن است و شما با استفاده از آن می توانید ار تنش و فشاری که بر اعضای بدن تان وارد شده است، خلاص شوید و هم زمان با تمرکز درست، ذهن خود را نیز آرام کنید.فشار های عصبی و عامل استرس زا،آن چنان بر اعصاب ما تاثیر میگذارند که گاهی خودمان متوجه انقباض بیش از حد عضله های بدن مان نمی شویم.اما بعد از اینکه آنها را آرام کردیم،از روی احساس آرامشی که پیدا میکنیم،تازه پی میبریم وجودمان تا چه اندازه تحت استرس و فشار بوده است.

ریلکسیشن، تکنیکی است که می توانید آن را در هر زمان و مکانی به کاربرده و از آن لذت ببرید.

ریلکسیشن سریع:

در مواقعی که وقت کافی ندارید و ناچارید که ظرف مدت کوتاهی،خود را آرام کنید،می توانید از ریلکسیشن سریع استفاده کنید:

ماهیچه های انگشتان پا را منقبض کنید و تا 10 بشمارید. در انگشتان پا احساس درد و فشار می کنید؛سپس آن را رها کرده

وبه احساس آسودگی که در انگشتان پای تان ایجاد می شود،توجه کنید.

ماهیچه های ساق پا را منقبض کنید،تا 10 بشمارید،سپس رها کنید.به ترتیب،ران ها ،شکم،کمر،گردن و صورت را منقبض کرده و

بعد از اینکه تا ده شمردید،رها کنید. در مدتی که این کار را انجام می دهید،عمیق و آرام،نفس بکشید.

همراه کردن این تکنیک با تنفس آرام و عمیق ،بسیار موثر است. تنفس شما باید از بینی به درون کشیده شود،از شکم تا سینه ها احساس

شود و سپس از لبان تان خارج شود. حتی اگر کمی صدادار باشد بهتر است.

 
چهار شنبه 15 آذر 1391برچسب:, :: 12:49 :: نويسنده : abed fatehi

گاهی اوقات مهم ترین مانع دستیابی ما به خواسته هایمان دقیقا جلوی چشمانمان است اما به آن بی توجهیم . شاید هم چون
همیشه جلوی چشممان است نمی بینیمش. اگر از زاویه جدید نگاه کنیم به قول معروف یک شبه می توانیم ره صد ساله برویم.

در این گزارش شما را با ۱۰ چیز که مانع ۱۰ چیز دیگر است آشنا می کنیم:


۱. غرور مانع یادگیری

غرور مانع اصلی یادگیری است. شما حتما این ضرب المثل ایرانی را شنیده اید "پرسیدن عیب نیست ندانستن عیب است" اما خودتان قضاوت کنید چند بار به خاطر حفظ غرورمان از سوال کردن طفره رفته ایم. اغلب کسانی که در رشته های مختلف علمی به پیشرفت رسیده اند کسانی اند که از پرسیدن نمی ترسیدند.


۲. تعصب مانع نوآوری


هیچ چیز در دنیا بیشتر از تعصب مانع نوآوری و پیشرفت نوع بشر نشده است. به  خیلی چیزها چنگ می زنیم و تعصب داریم اما نمی دانیم چرا. اگر در مورد خیلی از باور ها و روش های زندگی مان فکر کنیم فلسفه خاصی برایش نداریم درحالیکه شاید هر روز اجرایش کنیم. هرکسی که توانسته زیان های جبران ناپذیر تعصب بیجا را در زندگی اش کشف کند درهای تازه ای به رویش باز شده و دنیا را از منظر جدیدی دیده است.


۳. کم رویی مانع پیشرفت


مشک آن است که خود ببوید نه آنکه عطار بگوید. اگر تمام جهان بگویند شما انسان بااستعدادی هستید تا زمانی که عقاید و افکارتان در ذهنتان باقی بماند نمی توانید پیشرفت کنید. دیگران با دیدن چهره موجه و رفتار شما به ارزش های شما پی نخواهند برد. تنها زمانی که لب به سخن بگشایید می توانید به پیشرفت دست یابید.


۴. ترس مانع ایستادن

ترس مانع اصلی ثابت قدمی و پایبندی انسان بر اعتقاداتش است. ترس از قضاوت  دیگران، ترس از طرد شدن، ترس از عدم موفقیت سبب می شود شما هرچقدر هم به درست بودن چیزی ایمان داشته باشید برای داشتن و عمل کردن به آن کاری نکنید.


5. تخیل مانع واقع بینی

انسان بی رویا غیر قابل تحمل است چه برای خودش و چه برای دیگران اما زندگی در تخیلات و توهم باعث می شود ما در دنیایی غیر حقیقی زندگی کنیم و زمانی از خواب غفلت بیدار شویم که خیلی دیر است.


۶. بدبینی مانع شادی


انسان بد بین زندگی را به کام خود و نزدیکانش تلخ می کند. این جور افراد دربهترین قصر ها و زیبا ترین بنا ها به دنبال ترک های دیوار اند. باور کنید این زندگی برای هیچ کس به اندازه خودشان سخت نیست. شما می توانید از آنها پرهیز کنید اما خودشان به هیچ وجه نمی توانند از دست خودشان فرار کنند.


۷. خود شیفتگی مانع معاشرت

حیات بشر به تعامل با دیگران بستگی دارد. بنابراین ما ناچار هستیم با دیگران ارتباط برقرار کنیم. اما هیچ کس خواهان هم نشینی با انسان خود شیفته نبوده و نخواهد بود.


۸. شکایت مانع تلاش گری

آنکه دائما در پی مقصر و شکایت و شماتت دیگران است عملا دست از تلاش برداشته چون مشغول یافتن مقصر است! به همین سادگی زندگی تان را هدر ندهید.


۹. خود بزرگ بینی مانع محبوبیت

همه انسان ها دوست دارند در نظر دیگران به بهترین شکل دیده شوند اما وقتی دائما خودمان را در موضع قدرت و برتری قرار می دهیم سایرین را بیزار می کنیم و از خودمان فراری می دهیم.


۱۰. عادت کردن مانع تغییر

عادت مانع تغییر است و باعث می شود سالهای سال در یک مکان ، زمان، موقعیت و شرایط درجا بزنیم.

 

 
چهار شنبه 15 آذر 1391برچسب:, :: 12:49 :: نويسنده : abed fatehi

 
 

 
شاید برای تان جالب باشد بدانید چه نوع پیامک هایی توسط چه شخصیت هایی فرستاده می شود. تحقیقات روان پزشکی نشان داده است که:

1. کسانی که پیام های پرخاشگرانه، تهدید آمیز یا شوخی های زننده ارسال می کنند و به نوعی ایجاد مزاحمت می کنند، صفات شخصیتی ضد اجتماعی یا غیر اجتماعی دارند.
2. افرادی با صفات شخصیتی پارانویید (بد گمان) عموماً ترجیح می دهند پیامک نفرستند، زیرا می ترسند علیه خود آنان مورد استفاده قرار گیرد.
3. کسانی که گاهی پیامک های عاشقانه و دوستانه و گاهی پیامک های حاکی از نفرت و بی مهری ارسال می کنند و به طور کلی همیشه بین دو قطب متفاوت نوسان دارند، احتمالاً شخصیتی مرزی دارند.
4. افرادی با صفات شخصیتی وسواسی، پس از دودلی ها و صرف وقت زیاد و ویراستن مکرر در مکرر ممکن است پیامکی را ارسال کنند، اما سپس دچار نگرانی می شوند که مبادا پیامک آنان نرسیده باشد. بنابراین پیامک را دوباره و سه باره ارسال می کنند و حتی ممکن است تلفنی بپرسند که پیامک شان رسیده یا نه! و پس از اطمینان از رسیدن پیامک دچار این نگرانی می شوند که آیا گیرنده پیامک متوجه منظور آنان شده است یا نه.
5. برخی افراد انتظار دارند مرتباً به وسیله پیامک از آنان احوالپرسی شود و مورد تحسین و تشویق قرار گیرند و این موضوع سبب احساس شادی پیش از حد در آنان می شود. اما اگر روزی پیامکی دریافت نکنند. یا مورد تشویق و ستایش قرار نگیرند، به شدت افسرده می شوند. این ویژگی در افراد خود شیفته زیاد دیده می شود.
6. افراد مانیک (شیدا) و هیپوماتیک (نیمه شیدا) ممکن است در یک روز صدها پیامک به آشنایان ارسال کنند و گاهی شب ها هم این کار را ادامه می دهند و عموماً هم پیام آنان را شوخی های نامناسب تشکیل می دهد.
7. فردی که از ارتباط با دیگران می ترسد، می کوشد با ارسال و دریافت پیامک به نوعی «شبه ارتباط » نایل شود و بر احساس ترس و عدم کفایت خویش غلبه کند. وی ممکن است به این کار اعتیاد هم پیدا کند.
 

منبع: نشریه راه موفقیت،

 

 
چهار شنبه 15 آذر 1391برچسب:, :: 12:47 :: نويسنده : abed fatehi

 


 

امروز می خواهیم یک نکته بسیار ساده درمورد اعتماد به نفس برایتان عنوان کنیم که نه تنها روی اعتماد به نفس  درونی شما تاثیر می گذارد، بلکه باعث می شود بقیه هم شما را فردی با اعتماد به نفس بیشتر ببینند. این تغییر کوچک در رفتارتان اگر بطور مداوم مورد  استفاده قرار گیرد، تاثیر شگرفی روی زندگیتان خواهد گذاشت، گرچه ساده ترین نکته ای است که بتوانید تصور کنید:

1
ـ حالا برای لحظه ای از جلوی آینه کنار بروید و ژستتان را طوری تنظیم کنید که چانه تان خیلی بالاتر از حد نرمال قرار گیرد. درواقع، چانه تان را آنقدر  بالا بگیرید که باعث شود کمی ژستتان ناشیانه به نظر برسد (بعداً برایتان توضیح می دهم که چرا چنین حسی دارید). حالا بروید و جلوی آینه بایستید و خودتان را با این ژست جدید برانداز کنید.

2ـ ببینید که چقدر آن کسی که در آینه می بینید با اعتماد به نفس به نظر می رسد. مطمئناً این ژست با ژست قبلیتان تفاوت زیادی دارد، درست است؟

3ـ وقتی اعتماد به نفس نداشته باشیم ناخودآگاه چانه مان را کمی پایین تر از حد نرمال می گیریم. این کار بعد از مدتی شکل عادت به خود می گیرد و ژست طبیعی صورتمان می شود. به خاطر این عادت است که وقتی برای بار اول چانه تان را خیلی بالا نگه می دارید احساس ناشی بودن به شما دست می دهد. اما دلیل آن فقط این است که به آن عادت ندارید، همین.

4ـ برخی رفتارهای فیزیکی تولیدات شیمیایی درون مغز را تغییر می دهند. صاف ایستادن و بالا نگه داشتن چانه دقیقاً چنین رفتاری است

بالا نگه داشتن چانه دو تاثیر خیلی قوی دارد:

1. به دیگران نشان می دهد که اعتماد به نفس بالایی دارید و برای خودتان احترام زیادی قائلید. اما چطور یک بالا نگه داشتن ساده چانه چنین تصوری در  اطرافیان و خود ما ایجاد می کند؟ داستان آن دراز است اما بیشتر به خاطر  سمبل هایی است که ما بعنوان برخی انواع رفتار و شخصیت در ذهنمان داریم.  نکته آخر این است که همه آنهایی که اعتماد به نفس بالایی دارند، چانه  هایشان را بالا می گیرند و این هیچ استثنایی ندارد.

از طرف دیگر، پایین انداختن چانه همیشه نشانه بارز پایین بودن اعتماد به  نفس است. و این ژست نه تنها به دیگران نشان می دهد که اعتماد به نفس پایینیدارید، به ذهن ناخودآگاه خودتان هم این پیام را می رساند و باعث می شود که اعتماد به نفس حتی پایینتر هم بیاید.

2. بالا نگه داشتن چانه باعث می شود احساس اعتماد به نفس بیشتری کنید. این یک مفهوم روانشناسی از مکتب رفتارگرایی است. این یک واقعیت شناخته شده روانشناسی است که برخی رفتارهای فیزیکی  تولیدات شیمیایی درون مغز را تغییر می دهند. صاف ایستادن و بالا نگه داشتن  چانه دقیقاً چنین رفتاری است و با چنین ژستی از درون احساس اعتماد به نفس  بالاتری خواهید کرد.

تاثیر دوگانه این ژست آنرا به یکی از ساده ترین راه ها برای ایجاد اعتماد به نفس درونی و بیرونی تبدیل می کند. مشخص است که این دو تاثیر از همدیگر هم تغذیه می کنند و باعث می شود اعتماد به نفس شما بالا و بالاتر رود.

مهمترین چیزی که باید درمورد این ژست به یاد داشته باشید این است که هر روز آن را انجام دهید. تداوم کلید کار است. حتی وقتی تنها هستید اینکار را  تمرین کنید.

و اما یک هشدار: دفعات اولی که با این ژست (یعنی صاف ایستادن و چانه را بالا گرفتن) در مجامع عمومی ظاهر می شوید ممکن است کمی احساس ناشی گری و خامی به شما دست دهد—انگار می خواهید خودتان را طوری وانمود کنید که نیستید. این مسئله باعث می شود که احتمالاً اعتماد به نفستان از زمان عادی هم پایینتر بیاید. اما نگران نباشید: این مسئله  کاملاً متداول است و برای همه ما پیش می آید.


باید به راهتان ادامه دهید و بپذیرید که زمان می برد تا با این ژست جدیدتان خو بگیرید و باید درک کنید که ممکن است اول کار کمی برایتان سخت باشد. امابدانید که این سختی و ناراحتی خیلی زود وقتی این ژست جدید برایتان شکل عادت درآمد برطرف می شود.

نکات بیشتر در رابطه با اعتماد به نفس

اعتماد به نفس پایین یکی از مخرب ترین عادات و قالب های فکری است که کسی می تواند داشته باشد. هرچقدر خودتان و توانایی هایتان را برای رسیدن به اهدافمختلف در زندگیتان پایینتر ببینید، متقاعد کردن دیگران برای خلاف آن سخت تر خواهد بود.

 

 
چهار شنبه 15 آذر 1391برچسب:, :: 12:44 :: نويسنده : abed fatehi

 

حدود یک سوم از مراجعین من از یک اختلال عصبی قابل تشخیص رنج نمی برند، بلکه از بی معنایی و بی هدفی زندگیشان در عذابند. چنانچه این مشکل، اختلال عصبی فراگیر عصر ما خوانده شود، جایی برای اعتراض من نیست !

کارل گوستاو یونگ


 

 
چهار شنبه 15 آذر 1391برچسب:, :: 12:43 :: نويسنده : abed fatehi

 

صفحه قبل 1 2 صفحه بعد